loading...
azadname
رای ما دکتر عارف


در عاشقی گریز نباشد ز سوز و ساز

استاده ام چو شمع مترسان ز آتشم

azad بازدید : 116 سه شنبه 07 خرداد 1392 نظرات (0)

اینم یکی از شعرای دوس داشتنی اخوان:

عمر با قافله‌ی شك و یقین می‌گذرد

خاطر، انباشته از خاطره و قصه و یاد

من بر اینم، تو بر آن، ژرف چو بینی

همه هیچ كودكانیم به افسانه و افسونی، شاد

با تو دارد گفتگو شوریده مستی

مستم و دانم كه هستم من

ای همه هستی زتو، آیا تو هم هستی؟

به درستی، آنچه من در این شكسته آینه ایام می‌بینم

خواب خرگوش و طلسم وحشت و غرقاب حیرانی است.

ما غلامان و كنیزانیم در این معبد افسون.

و دروغین و دروغان را خریداران.

ما بت افسانه را، با گوش فربه‌مان پرستاران،

و حقیقت، لاغرك میشی كه قربانی‌ست.

کلامش آدم رو متاثر میکنه.نه؟

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 38
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 25
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 27
  • باردید دیروز : 4
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 56
  • بازدید ماه : 48
  • بازدید سال : 618
  • بازدید کلی : 6,043
  • کدهای اختصاصی
    شعر روز

    کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد

    یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد

    از لعل تو گر یابم انگشتری زنهار

    صد ملک سلیمانم در زیر رنگین باشد