loading...
azadname
رای ما دکتر عارف


در عاشقی گریز نباشد ز سوز و ساز

استاده ام چو شمع مترسان ز آتشم

azad بازدید : 25 چهارشنبه 22 خرداد 1392 نظرات (1)

چیزهایی هست که نمی توان به زبان آورد

چرا که واژه ای برای بیان آنها وجود ندارد .

اگر هم وجود داشته باشد

کسی معنای آن را درک نمی کند .

اگر من از تو نان و آب بخواهم

تو در خواست مرا درک می کنی ...

اما هرگز این دست های تیره ای را که

قلب مرا در تنهایی گاه می سوزاند

و گاه منجمد می کند درک نخواهی کرد .

" فدریکو گارسیا لورکا .

azad بازدید : 32 چهارشنبه 22 خرداد 1392 نظرات (0)

نیا باران زمین جای قشنگی نیست!

من از جنس زمینم

خوب میدانم

که اینجا جمعه بازاریست

ودیدم عشق را در بسته های زرد وکوچک نسیه میدادند

در اینجا قدر ناشناسند مردم

وشعر حافظ را به فال کولیان اندازه می گیرند

زمان سرد است وبی احساس

چرا بیهوده می آیی؟

نیا باران زمین جای قشنگی نیست!!!

azad بازدید : 19 چهارشنبه 22 خرداد 1392 نظرات (0)

غریب است دوست داشتن

وعجیب تراز آن،دوست داشته شدن...

وقتی می دانیم کسی با جان ودل دوستمان دارد

ونفس ها و صدا ونگاهمان در روح وجانش ریشه دوانده:

به بازیش میگیریم

هر چه او عاشق تر ما سر خوش تر

هر چه او دل نازک تر،ما بی رحم تر

تقصیر از ما نیست،

تمامی قصه های عاشقانه،

اینگونه به گوشمان خوانده شده...

azad بازدید : 19 پنجشنبه 09 خرداد 1392 نظرات (0)

گفتی که هر کس یک نظر بیند مرا، جان میدهد

 

 

من هم  به جان در خدمتم گر یک نظر بینم تو را

 

 

روزی صد بار آیم به کوی تو آشنا گردی به من

 

 

هر بار از بار دگر، بیگانه تر بینم تو را

azad بازدید : 2957 پنجشنبه 09 خرداد 1392 نظرات (0)

اي نگاهت نخي از مخمل و از ابريشم
     چند وقت است که هر شب به تو مي انديشم



    به تو آري ، به تو يعني به همان منظر دور
    به همان سبز صميمي ، به همبن باغ بلور


    به همان سايه ، همان وهم ، همان تصويري
    که سراغش ز غزلهاي خودم مي گيري


    به همان زل زدن از فاصله دور به هم
    يعني آن شيوه فهماندن منظور به هم


    به تبسم ، به تکلم ، به دلارايي تو
    به خموشي ، به تماشا ، به شکيبايي تو


    به نفس هاي تو در سايه سنگين سکوت
    به سخنهاي تو با لهجه شيرين سکوت


    شبحی چند شب است آفت جانم شده است
    اول اسم کسی ورد زبانم شده است


    در من انگار کسی در پی انکار من است
    یک نفر مثل خودم ، عاشق دیدار من است


    یک نفر ساده ، چنان ساده که از سادگی اش
    می شود یک شبه پی برد به دلدادگی اش


    آه ای خواب گران سنگ سبکبار شده
    بر سر روح من افتاده و آوار شده


    در من انگار کسی در پی انکار من است
    یک نفر مثل خودم ، تشنه دیدار من است


azad بازدید : 38 سه شنبه 07 خرداد 1392 نظرات (1)

 1- در درد ها دوست را خبر نکردن ، خود یک عشق ورزیدن است.

2 - تقیه درد، زیبا ترین نمایش ایمان است.

3 - همه میپندارند هر کسی ، آنچنان فهمیده میشود که هست ، اما نه، آنچنان که فهمیده میشود ، هست.

4 - هنگامی که راه سفر در پیش پاهای مشتاقی باز میشود، بی همفسری سخت است.

5 - خدا از آدمهایی که ضعف و زبونی خود را میخواهند با خداپرستی جبران کنند ، بیزار است.

6 - خدا عارف عاشق میخواهد نه مشتری بهشت.

7 - چه سخت و غم انگیز است سرنوشت کسی که طبیعت نمیتواند سرش کلاه بگذارد.

8 - خفه شدن خوب تر است تا حرف زدن با مخاطب وراجی های صد تا یک غاز.

9- چقدر نشنیدن ها و نشناختن ها و نفهمیدن هاست که به این مردم ، آسایش و خوشبختی بخشیده است.

azad بازدید : 15 سه شنبه 07 خرداد 1392 نظرات (0)

 تولد امیر مومنان و روز پدر بر همه مسلمانان مبارک.

شعر زیر از استاد موسوی گرمارودیه

در ستایش این بزرگ مرد تاریخ:

خجسته باد نام خداوند، نيکوترين آفريدگاران 


که تو را آفريد. 


از تو در شگفت هم نمي توانم بود 


که ديدن بزرگيت را، چشم کوچک من بسنده نيست: 


مور، چه مي داند که بر ديواره ي اهرام مي گذرد 


يا بر خشتي خام. 


تو، آن بلندترين هرمي که فرعونِ تخيّل مي تواند ساخت 


و من، آن کوچکترين مور، که بلنداي تو را در چشم نمي تواند

 

داشت

azad بازدید : 46 سه شنبه 07 خرداد 1392 نظرات (0)
گفتم : خدای من ، دقایقی بود در زندگانیم که ھوس می کردم سر سنگینم را که پر از دغدغه های دیروز بود و ھراس فردا ، بر شانه ھای صبورت بگذارم و آرام برایت بگویم و بگریم ، در آن لحظات شانه ھای تو کجا بود ؟
گفت: عزیزتر از ھر چه ھست ، تو نه تنھا در آن لحظات دلتنگی ، بلکه در تمام لحظات بودنت بر من تکیه کرده بودی ، من آنی خود را از تو دریغ نکرده ام که تو اینگونه ھستی .
من ھمچون عاشقی که به معشوق خویش می نگرد ، با شوق تمام لحظات بودنت را به نظاره نشسته بودم .

گفتم : پس چرا راضی شدی من برای آن ھمه دلتنگی ، اینگونه زار بگریم ؟
گفت : عزیزتر از ھر چه ھست ، اشک تنھا قطره ای است که قبل از آنکه فرود آید عروج می کند ،اشکھایت به من رسید
و من یکی یکی بر زنگارھای روحت ریختم تا باز ھم از جنس نور باشی و از حوالی آسمان ، چرا که تنھا اینگونه میـشود تا ھمیشه شاد بود .

گفتم : آخر آن چه سنگ بزرگی بود که بر سر راھم گذاشته بودی ؟
گفت : بارھا صدایت کردم ، آرام گفتم از این راه نرو که به جایی نمی رسی ، تو ھرگز گوش نکردی و آن سنگ بزرگ فریاد بلند من بود ،که عزیزتر از ھر چه ھست از این راه نرو که به ناکجاآباد ھم نخواھی رسید .

گفتم : پس چرا آن ھمه درد در دلم انباشتی ؟
گفت : روزی ات دادم تا صدایم کنی ، چیزی نگفتی ، پناھت دادم تا صدایم کنی ، چیزی نگفتی ، بارھا گل برایت فرستادم ، کلامی نگفتی ، می خواستم برایم بگویی .آخر تو بنده ی من بودی چاره ای نبود جز نزول درد که تو تنھا اینگونه شد که صدایم کردی .

گفتم : پس چرا ھمان بار اول که صدایت کردم درد را از دلم نراندی ؟
گفت : اول بار که گفتی خدا آنچنان به شوق آمدم که حیفم آمد بار دگر خدای تو را نشنوم ، تو باز گفتی خدا و من مشتاق تر برای شنیدن خدایی دیگر ، من اگر می دانستم تو بعد از علاج درد ھم بر خدا گفتن اصرار می کنی ھمان بار اول شفایت می دادم.

گفتم :مھربانــترینم ، دوستت دارم ...
گفت : عزیزتر از هرچه هست ، من هم دوستت دارم ...

راز و نیاز     www.ma3ta.com
azad بازدید : 28 سه شنبه 07 خرداد 1392 نظرات (0)

                                                                                    بسم الله الرحمن الرحیم

- بهترین دوست، خداست، او آن قدر خوب است که اگر یک گل به او تقدیم کنید دسته گلی تقدیم تان می کند و خوب تر از آن است که اگر دسته گلی به آب دادیم، دسته گل هایش را پس بگیرد.

- خداوند، گوش ها و چشم ها را در سر قرار داده است تا تنها سخنان و صحنه های بالا و والا را جست و جو کنیم.

- خود را ارزان نفروشیم، در فروشگاه بزرگ هستی روی قلب انسان نوشته اند: قیمت=خدا!

- این همه خود را تحقیر نکنید، خداوند پس از ساختن شما به خود تبریک گفت.

- وقتی احساس غربت می کنید یادتان باشد که خدا همین نزدیکی است.

- یادمان باشد که خدا هیچ وقت ما را از یاد نبرده است.

- کسی که با خدا حرف نمی زند، صحبت کردن نمی داند.

- آنکه خدا را باور نکرده است، خود را انکار کرده است.

- کسی که با خدا قهر است، هرگز با خودش آشنی نمی کند.

- خدا بی گناه است در پروندۀ نگاه تان تجدید نظر کنید.

azad بازدید : 21 سه شنبه 07 خرداد 1392 نظرات (0)

میان ماندن و نماندن

فاصله تنها یک حرف ساده بود

از قول من

به باران بی امان بگو :

دل اگر دل باشد ،

آب از آسیاب علاقه اش نمی افتد

- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –


گذشته در چشمانم مانده است

عبور ثانیه ها ی رد شده در تمام نگاه هایم مشهود است

چشمانت را با شقاوت تمام به روی حقایق بستی

صبور میمانم و بی تفاوت می گذرم

که نفهمی هنوز هم دوستت دارم

- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –


بی تو بودن را معنا می کنم با تنهایی و آسمان گرفته

آسمان پر باران چشم هایم

بی تو بودن را معنا می کنم با شمع , با سوزش ناگریز شمعی بی پروانه

بی تو بودن را چگونه میتوان تفسیر کرد

وقتی که بی تو بودن خیلی دشوار است ؟

- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –


نمیشه که تو باشی من و من عاشقت نباشیم
فاصله را معنا کن با کتابی که زبانش آمدن است …
دست بر دیوار سیمانی بکش لمس قلب من به همین آسانی است …
بیراهه ای که به کوچه ی عشق می رسید اشتباه نبود راه را اشتباه آمده بودم پشیمان نیستم!
راهنما شده ام …. ‌


- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –



از فکر من بگذر خیالت تخت باشد
من می تواند بی تو هم خوشبخت باشد
این من که با هر ضربه ای از پا در آمد
تصمیم دارد بعد زا این سرسخت باشد
تصمیم دارد با خودش ،با کم بسازد
تصمیم دارد هم بسوزد ،هم بسازد

خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد
نخواست او به من خسته بی گمان برسد
شکنجه بیشتر از این که پیش چشم خودت
کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد
چه میکنی اگر او راکه خواستی یک عمر
به راحتی کسی از راه ناگهان برسد
رها کند برود از دلت جدا باشد
به آنکه دوست ترش داشته به آن برسد
رها کنی بروند تا دوتا پرنده شوند
خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد
گلایه ای نکنی ، بغض خویش را بخوری
که هق هق تو مبادا به گوششان برسد
خدا کند که نه…!!نفرین نمیکنم که مباد
به او که عاشق او بوده ام زیان برسد
خدا کند که فقط این عشق از سرم برود
خدا کند که فقط زمان آن برسد

azad بازدید : 29 سه شنبه 07 خرداد 1392 نظرات (0)

ای رویای همیشه خیسم

ای باور خیال

ای احساس ناب

به تو اندیشیدن را

باوری ساخته ام در تکرار غریبانه ی عمرم

نمیدانی چه اندازه شیرین است

حتی گذر از خاطر تو

و تکرار دوباره ی

لمس هوای جا مانده ازعطر تنت...

دوست دارم این خیال خام را....

تا همیشه...

azad بازدید : 40 سه شنبه 07 خرداد 1392 نظرات (0)

 1- دارم احساس امریکایی بودن میکنم چون هیچ غلطی نمیتونم بکنم !

2- اگه اولش به فکر آخرش نباشی آخرش مجبور میشی فکر اولش بیفتی!

3- شعر غم غفلت اصفهانی رو حتما گوش کنید !

4- دردا در گنجینه به ماران بگشودند /اندوه که بر دوست ره خانه ببستند!

azad بازدید : 22 سه شنبه 07 خرداد 1392 نظرات (0)

 وای خدا دیگه خسته شدم 

آخه چم شده من ؟

چرا اینطور شدم ؟

چرا نسبت به همه کس و همه چی بی تفاوتم.

نمیدونم چرا احساس سردرگمی میکنم. 

انگار چیزی گم کردم یه خلا بزرگ حس میکنم یه کمبود!

دچار یه روزمرگی شدم که مث باتلاق منو داره غرق میکنه.

چرا دست و پام بسته شده و توانی ندارم .

خسته شدم بس که در جا زدم.

اگه زندگی اینه که دارم اطرافم میبینم واقعا ارزش ادا مه دادن نداره بیا برگمو تحویل بگیر.

همش بدیه ،دروغه، تهمته ، سو استفادس ، کینه س ، ریاس ، شعاره و توطئه س.

پس تکلیف  عشق ، ایمان ، آزادی ، نان ، آرامش ، رضایت ، صداقت، دوس داشتن چیه؟

azad بازدید : 13 سه شنبه 07 خرداد 1392 نظرات (0)
خسته ام از آرزوها، آرزوهای شعاری
شوق پرواز مجازی، بالهای استعاری
آفتاب زرد و غمگین، پله های رو به پائین
سقفهای سرد و سنگین، آسمانهای اجاری
عاقبت پرونده ام را، با غبار آرزوها
خاک خواهد بست روزی، باد خواهد برد باری
قیصر امین پور

ای دریغ، از پای بی پاپوشِ من
دردِ بسیار و لبِ خاموش من
شاملو

 به سوی ابرهای تیره پر زد
نگاه روشن امیدوارم
زدل فریاد کردم کای خداوند
من او را دوست دارم، دوست دارم
فروغ 

 پشت دریا شهریست قایقی خواهم ساخت
خواهم انداخت به آب
دور خواهم شد از این خاک غریب
سهراب 

تو را من چشم در راهم شباهنگام 
گرم یاد آوری یا نه 
من از یادت نمی کاهم
نیما
 
 
 
موندم چرا بعضیا یه عمر بیخود دارن اما اندازه نوح زندگی میکنن اونوقت این عزیزا زود میرن از بینمون؟
روحشون شاد

 

azad بازدید : 8 سه شنبه 07 خرداد 1392 نظرات (0)

 1- انگار دیگر به نبودن با هم عادت کرده ایم !

من با تنهایی و تو با تن هایی...

2- فک کنم کلاغ آخر قصه ها منم چون هیچوقت به خونه نرسیدم ...

3- مث مردن میمونه دل بریدن ولی دل بستن آسونه شقایق!

4- من خواب نیستم خودمو زدم بخواب واس همین بیدار نمیشم.

 

azad بازدید : 12 سه شنبه 07 خرداد 1392 نظرات (0)

 1- یه حرفایی همیشه هست که از عمق نگاه پیداست.

2- یه جایی توی قلبت هست که روزی خونه من بود

    به این زودی نگو دیره به این زودی نگو بدرود .

3- هوای هر شبت پاییزی و سرده / جونمرده محل ما چه نامرده!

4- تو دنیای منی اما به به دنیا اعتمادی نیست!

5- بذار جز این سکوت سرد لبهات چیزی برام به یادگار نمونه.

6- سکوتم از رضایت نیست دلم اهل شکایت نیست.

7- بازم دلم گرفته تو این نم نم بارون.

8-یه لحظه عاشقی اما واسش یه عمر میجنگی!

azad بازدید : 5 سه شنبه 07 خرداد 1392 نظرات (0)

وقتي که ديگر نبود، من به بودنش نيازمند شدم، وقتي که ديگر رفت، من به انتظار آمدنش نشستم، وقتي که ديگر نمی ‌توانست مرا دوست بدارد، من او را دوست داشتم، وقتي او تمام کرد، من شروع کردم، وقتی او تمام شد، من آغاز شدم، و چه سخت است تنها متولد شدن، مثل تنها زندگی کردن است، مثل تنها مردن است ...

دکتر علی شریعتی / گفتگوهای تنهایی

azad بازدید : 9 سه شنبه 07 خرداد 1392 نظرات (0)

 1- میدونم چی میخوام اما راهم اشتباست.

2- خدا پدر مولانا رو بیامرزه که گفت درد بی دردی علاجش آتش است.

3- غرورمو ببخش /حضورمو ببخش/منم یه عابرم /عبورمو ببخش.

4- زندگی چیزی نداری برام که بهش دل ببندم. برو بمیر

5- سعی کن اتاقت به وسعت دنیا باشه تا اینکه  دنیات به وسعت یه اتاق باشه.

6-شدم مث آخوندی که فقط واس مردم میگم و خودم عالم بی عملم!

7-هیچکس از موفقیت شما خوشحال نمیشود!

azad بازدید : 25 سه شنبه 07 خرداد 1392 نظرات (0)

 


این روزا با این آهنگ سر میکنم!

میتونین به آدرس زیر برید و دانلودش کنین 
دانلود آهنگ آرامش از آلبوم عاشقانه های خواجه امیری
 

واسه دانلود  ادامه مطلب برید

azad بازدید : 26 سه شنبه 07 خرداد 1392 نظرات (0)

آه ای زندگی منم که هنوز

با همه پوچی از تو لبریزم

نه به فکرم که رشته پاره کنم

نه بر آنم که از تو بگریزم

 

همه ذرات جسم خاکی من

از تو ، ای شعر گرم ، در سوزند

آسمانهای صاف را مانند

که لبالب زباده ی روزند

 

با هزاران جوانه می خواند

بوته ی نسترن سرود تو را

هر نسیمی که می وزد در باغ

می رساند به او درود تو را

 

من تو را در تو جستجو کردم

نه در آن خوابهای رؤیائی

در دو دست تو سخت کاویدم

پر شدم ، پر شدم ، ز زیبائی

پرشدم از ترانه های سیاه

پرشدم از ترانه های سپید

از هزاران شراره های نیاز

از هزاران جرقه های امید

 

حیف از آن روزها که من با خشم

به تو چون دشمنی نظر کردم

پوچ پنداشتم فریب تو را

ز تو ماندم ، تو را هدر کردم

 

فروغ فرخزاد

azad بازدید : 12 سه شنبه 07 خرداد 1392 نظرات (0)

دموکراسی میگوید: رفیق، حرفت رو خودت بزن نانت را من میخورم .

 

 مارکسیسم میگوید: رفیق نانت رو خودت بخور حرفت را من میزنم.

 فاشیسم میگوید: رفیق نانت را من میخورم .حرفت را هم من میزنم و تو فقط برای من کف بزن

 اسلام دروغین میگوید : تو نانت را بیاور به ما بده و ما قسمتی از آن را جلوی تو می اندازیم وووو حرف بزن اما آن حرفی که ما میگوییم

اسلام حقیقی میگوید: نانت را خودت بخور حرفت را هم خودت بزن و فقط من برای اینم که تو به این حق برسی

"دکتر شریعتی

azad بازدید : 15 سه شنبه 07 خرداد 1392 نظرات (0)

مرد جوانی از سقراط رمز موفقیت را پرسید که چیست. 
سقراط به مرد جوان گفت که صبح روز بعد به نزدیکی رودخانه بیاید. 
هر دو حاضر شدند. 
سقراط از مرد جوان خواست که همراه او وارد رودخانه شود. 
وقتی وارد رودخانه شدند و آب به زیر گردنشان رسید سقراط با زیر آب بردن سر مرد جوان، او را شگفت زده کرد. 

مرد تلاش می کرد تا خود را رها کند اما سقراط قوی تر بود و او را تا زمانی که رنگ صورتش کبود شد محکم نگاه داشت. 
سقراط سر مرد جوان را از آب خارج کرد و اولین کاری که مرد جوان انجام داد کشیدن یک نفس عمیق بود. 

azad بازدید : 26 سه شنبه 07 خرداد 1392 نظرات (0)

جوون: ببخشين آقا ، مي تونم بپرسم ساعت چنده؟
پيرمرد:معلومه كه نه!
جوون: ولي چرا؟! مثلا اگه ساعت رو به من بگي چي از دست ميدي؟!
پيرمرد: ممكنه ضرر كنم اگه ساعت رو به تو بگم!
جوون: ميشه بگي چطور همچين چيزي ممكنه؟!
پيرمرد: ببين… اگه من ساعت رو به تو بگم ، ممكنه تو تشكر كني و فردا هم بخواي دوباره ساعت رو از من بپرسي!
جوون: كاملا امكانش هست!
پيرمرد: ممكنه ما دو سه بار ديگه هم همديگه رو ملاقات كنيم و تو اسم و آدرس من رو بپرسي!
جوون: كاملا امكان داره!

azad بازدید : 11 سه شنبه 07 خرداد 1392 نظرات (0)

شرلوک هلمز، کارآگاه معروف، و معاونش واتسون رفته بودند صحرانوردی و شب هم چادری زدند و زیر آن خوابیدند. نیمه های شب هلمز بیدار شد و آسمان را نگریست. بعد واتسون را بیدار کرد و گفت: "نگاهی به بالا بینداز و به من بگو چه می بینی؟...

azad بازدید : 13 سه شنبه 07 خرداد 1392 نظرات (0)

اهل كاشانم 
روزگارم بد نيست.
تكه ناني دارم ، خرده هوشي، سر سوزن ذوقي.
مادري دارم ، بهتر از برگ درخت.
دوستاني ، بهتر از آب روان.

و خدايي كه در اين نزديكي است:
لاي اين شب بوها، پاي آن كاج بلند.
روي آگاهي آب، روي قانون گياه.

 

 خسرو شکيبايي

اینم شعر صدای پای سهراب که آدم رو تازه میکنه !

اونم با صدای استاد شکیبایی

روح هر دوشون شاد .

برای دیدن متن کامل شعر و دانلود صدا به ادامه مطلب بروید

azad بازدید : 27 سه شنبه 07 خرداد 1392 نظرات (0)

من اینجا بس دلم تنگ است !

و هر سازی که می بینم بد آهنگ است

بیا ره توشه برداریم قدم در راه بی‌برگشت بگذاریم

ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است ؟

بسان رَهنوردانی که در افسانه‌ها گویند

گرفته کولبارِ زاد ره بر دوش فشرده چوبدست خیزران در مشت

گهی پر گوی و گه خاموش

در آن مهگون فضای خلوت افسانگیشان راه می پویند

ما هم راه خود را می کنیم آغاز

azad بازدید : 26 سه شنبه 07 خرداد 1392 نظرات (0)

1- آدم باید اول به فکر تغییر خودش باشه بعد بخواد محیط رو تغیر بده !

2- چقد بدم میاد از آدمایی که خودشون یه عیبی دارن بعدش دیگران رو بخاطر همون عیب سرزنش میکنن!:|

3- موندم چرا آدما به دونسته هاشون عمل نمیکنن!

4- به معنای واقعی نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل !

5- تو این دنیا باس گرگ بود سادگی حماقته !

6- بزرگ ترین اشتبامون اینه دنبال یه ناجی هستیم نجاتمون بده و خودمون دست بکار نمیشم!  ادیسون

7- معاشرت دانایی رو زیاد میکنه اما تنهایی مکتبه نبوغه!

azad بازدید : 10 سه شنبه 07 خرداد 1392 نظرات (0)

 ۱- حس رنگ زرد چراغ راهنمایی رانندگی رو دارم که کسی بهش توجه نداره!

2- هر ستاره شبیست که از تو دورم ! آسمان چه پر ستاره است.

3-دوس دارم یه دل سیر گریه کنم بحال خودم .

4- دلتنگم مث ماددری که بچش سربازیه.

5-شدم مث معادله چند مجهولی هیچکی منو  نمیفهمه!

6- تا  حالا شده فک کنین موجود بیخودی هستین ؟الان اونجوریم

azad بازدید : 37 سه شنبه 07 خرداد 1392 نظرات (0)

1- زندگی مث فاحشه ای میمونه که بت انداخته باشن!

2-چه بسا بعضی نبودنا به بودنی می ارزه!

3-کسی که یه چیزو انکار میکنه ، انکارشو هم انکار میکنه .

4-فقط نبودن نیس که درد داره ، بودن و مال تو نبودن دردش بیشتره .

5-نمیدونم چه سریه اون چیزایی رو که دوس داریم  نداریم و  اون چیزایی رو که داریم دوس نداریم!

azad بازدید : 8 سه شنبه 07 خرداد 1392 نظرات (0)

1- شنیدم بزرگی گفته آزادی واقعی : داشتن مهم ترین چیزهای عالمه بدون اینکه صاحبشان باشی.

2- بحث با ناقص خیالان شیوه استاد نیست  /  علم افلاطون حریف جهل مادر زاد نیست.

3- اگه میخوای دلت نشکنه انتظار نداشته باش. همین!

4- دلم نه عشق میخواهد نه دروغهای قشنگ ،نه ادعاهای بزرگ ، نه بزرگای پر ادعا!

دلم یک فنجان قهوه میخواهد و یک دوست که بشود با او حرف زد و پشیمون نشد.

5- آدم های این عصر را که میشناسی اگر کلی هوای حرمتت را داشته باشند باز هم طوری نگاهت میکنند که ترجیح میدهی برویی تا بمانی!

6- به دوستم گفتم : شیرین به نبودنش شیرین بود. شیرین هم اگر بود شور میشد!

گفت : شیرین شو تا شور دگر انگیزی

7- شاملو : مرهم زخم های کهنه ام ، کنج لبان توست.

بوسه نمی خواهم چیزی بگو

 

8- یه درس : تا غریبی نکشی قریب نمیشی !

azad بازدید : 13 سه شنبه 07 خرداد 1392 نظرات (0)

میگما این زتدگی هم عجب چیزیه

بعضی وقتا دوسش داری

بعضی وقتا ازش متنفری

آدما همه اینطورن

موقع شادی از همه چی راضین

عصبانی که میشن خدارو هم قبول ندارن

به نظر من آدم بزرگ کسیه  که در هر شرایط ،خشم و شادی روی دیدش اثر نذاره

و خداشناس واقعی کسیه که خدا براش توی شرایط مختلف یه معنی واحد داشته باشه

نه اینکه هر وقت خوشحاله خدارو شکر کنه وقتی عصبیه انکارش کنه!

azad بازدید : 13 سه شنبه 07 خرداد 1392 نظرات (0)

 

 

 

ز پوچ جهان هیچ اگر دوست دارم - ترا، ای کهن بوم و بر دوست دارم

 

 


ترا، ای کهن پیر جاوید برنا - ترا دوست دارم، اگر دوست دارم

 

 


ترا، ای گرانمایه، دیرینه ایران - ترا ای گرامی گهر دوست دارم

 

 


ترا، ای کهن زاد بوم بزرگان - بزرگ آفرین نامور دوست دارم

 

 


هنروار اندیشه ات رخشد و من - هم اندیشه ات، هم هنر دوست دارم

 

 


وگر ضبط دفتر ز مشکین مرکب - نئین خامه، یا کلک پر دوست دارم

 

 


گمان های تو چون یقین می ستایم - عیان های تو چون خبر دوست دارم

 

 


هم ارمزد و هم ایزدانت پرستم - هم آن فره و فروهر دوست دارم

 

 


بجان پاک پیغمبر باستانت - که پیری است روشن نگر دوست دارم

 

 


گرانمایه زردشت را من فزونتر - ز هر پیر و پیغامبر دوست دارم

 

 


بشر بهتر از او ندید و نبیند - من آن بهترین از بشر دوست دارم

 

 


سه نیکش بهین رهنمای جهان ست - مفیدی چنین مختصر دوست دارم

 

 


ابر مرد ایرانئی راهبر بود - من ایرانی راهبر دوست دارم

 

 


نه کشت و نه دستور کشتن به کس داد - ازینروش هم معتبر دوست دارم

 

 


من آن راستین پیر را، گرچه رفته ست - از افسانه آن سوی تر، دوست دارم

 

 


هم آن پور بیدار دل بامدادت - نشابوری هورفر دوست دارم

 

 


فری مزدک، آن هوش جاوید اعصار - که ش از هر نگاه و نظر دوست دارم

 

 


دلیرانه جان باخت در جنگ بیداد - من آن شیر دل دادگر دوست دارم

 

 


جهانگیر و داد آفرین فکرتی داشت - فزونترش زین رهگذر دوست دارم

 

 


ستایش کنان مانی ارجمندت - چو نقاش و پیغامور دوست دارم

 

 


هم آن نقش پرداز ارواح برتر - هم ارژنگ آن نقشگر دوست دارم

 

 


همه کشتزارانت، از دیم و فاراب - همه دشت و در، جوی و جر دوست دارم

 

 


کویرت چو دریا و کوهت چو جنگل - همه بوم و بر، خشک و تر دوست دارم

 

 


شهیدان جانباز و فرزانه ات را - که بودند فخر بشر دوست دارم

 

 


به لطف نسیم سحر روحشان را - چنانچون ز آهن جگر دوست دارم

 

 


هم افکار پرشورشان را، که اعصار - از آن گشته زیر و زبر دوست دارم

 

 


 خیام، خشم و خروشی که جاوید - کند در دل و جان اثر دوست دارم

 

 


ز عطار، آن سوز و سودای پر درد - که انگیزد از جان شرر دوست دارم

 

 


وز آن شیفته شمس، شور و شراری - که جان را کند شعله ور دوست دارم


   

 

ز سعدی و از حافظ  وز نظامی - همه شور و شعر وسمر دوست دارم

 

اخوان

azad بازدید : 12 سه شنبه 07 خرداد 1392 نظرات (0)

یه لحظه یاد اون شعر سهراب افتادم :

...تو مرا یاد کنی یا نکنی

باورت گر بشود گر نشود

حرفی نیست اما

نفسم میگیرد در هوایی که نفسهای تو نیست...

این شعر رو وقتی سربازی بودم خوندم آخه یکی روی کانکس نگهبانی نوشته بود.

یاد خدمت هم بخیر فکر میکردیم تموم شه مشکلات حله ولی با تموم شدنش مشکلات شروع شد.

azad بازدید : 10 سه شنبه 07 خرداد 1392 نظرات (0)

من با تو نگویم که تو پروانه ی من باش
چون شمع بیا روشنی ِ خانه ی من باش

در کلبه ی ما رونق اگر نیست، صفا هست
تو رونق این کلبه و کاشانه ی من باش

من یاد تورا سجده کنم، ای صنم اکنون
برخیز و بیا خود بت ِ بتخانه ی من باش

من شانه زنم زلف ِ تورا و تو بدان زلف
آرایش ِ آغوش ِ من و شانه ی من باش

azad بازدید : 9 سه شنبه 07 خرداد 1392 نظرات (0)

من معتقدم اساسا نبودن از بد بودن بهتره در تمام زمینه ها مثلا دوست نبودن بهتر از با تعارف و در ظاهر دوست بودنه  حداقلش اینه که کمتر عذاب میکشی اینطور نیست!


چقد متنفرم از آدمایی که میخوان خودشونو بیشتر از اون چیزی که هستن نشون بدن.


و چقد بیشتر بدم از آدمایی میاد که دل و زبونشون مث هم نیست با زبون بات خوبن و تو دلشون میخوان سر به تنت نباشه.


و دور و برم چقد پره از این آدما....

azad بازدید : 117 سه شنبه 07 خرداد 1392 نظرات (0)

اینم یکی از شعرای دوس داشتنی اخوان:

عمر با قافله‌ی شك و یقین می‌گذرد

خاطر، انباشته از خاطره و قصه و یاد

من بر اینم، تو بر آن، ژرف چو بینی

همه هیچ كودكانیم به افسانه و افسونی، شاد

با تو دارد گفتگو شوریده مستی

مستم و دانم كه هستم من

ای همه هستی زتو، آیا تو هم هستی؟

به درستی، آنچه من در این شكسته آینه ایام می‌بینم

خواب خرگوش و طلسم وحشت و غرقاب حیرانی است.

ما غلامان و كنیزانیم در این معبد افسون.

و دروغین و دروغان را خریداران.

ما بت افسانه را، با گوش فربه‌مان پرستاران،

و حقیقت، لاغرك میشی كه قربانی‌ست.

کلامش آدم رو متاثر میکنه.نه؟

azad بازدید : 22 سه شنبه 07 خرداد 1392 نظرات (0)

تو هم انگار کسی، چه میدانم دستی نامرئی کوک اعصاب نازنینت را بر هم زده

و شاید هم دگر این سیم برای نواختن ترانه هایت مناسب نیست که

کمتر سراغ دست نوشته و نوشتن می روی.

آخر حالا ها فقط چیز ها دل آدم ها را نمی زنند مد شده آدم ها کسانشان را هم عوض می کنند.

بگذریم...

 

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 38
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 36
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 39
  • باردید دیروز : 4
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 68
  • بازدید ماه : 60
  • بازدید سال : 630
  • بازدید کلی : 6,055
  • کدهای اختصاصی
    شعر روز

    کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد

    یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد

    از لعل تو گر یابم انگشتری زنهار

    صد ملک سلیمانم در زیر رنگین باشد