loading...
azadname
رای ما دکتر عارف


در عاشقی گریز نباشد ز سوز و ساز

استاده ام چو شمع مترسان ز آتشم

azad بازدید : 26 سه شنبه 07 خرداد 1392 نظرات (0)

آه ای زندگی منم که هنوز

با همه پوچی از تو لبریزم

نه به فکرم که رشته پاره کنم

نه بر آنم که از تو بگریزم

 

همه ذرات جسم خاکی من

از تو ، ای شعر گرم ، در سوزند

آسمانهای صاف را مانند

که لبالب زباده ی روزند

 

با هزاران جوانه می خواند

بوته ی نسترن سرود تو را

هر نسیمی که می وزد در باغ

می رساند به او درود تو را

 

من تو را در تو جستجو کردم

نه در آن خوابهای رؤیائی

در دو دست تو سخت کاویدم

پر شدم ، پر شدم ، ز زیبائی

پرشدم از ترانه های سیاه

پرشدم از ترانه های سپید

از هزاران شراره های نیاز

از هزاران جرقه های امید

 

حیف از آن روزها که من با خشم

به تو چون دشمنی نظر کردم

پوچ پنداشتم فریب تو را

ز تو ماندم ، تو را هدر کردم

 

فروغ فرخزاد

azad بازدید : 12 سه شنبه 07 خرداد 1392 نظرات (0)

دموکراسی میگوید: رفیق، حرفت رو خودت بزن نانت را من میخورم .

 

 مارکسیسم میگوید: رفیق نانت رو خودت بخور حرفت را من میزنم.

 فاشیسم میگوید: رفیق نانت را من میخورم .حرفت را هم من میزنم و تو فقط برای من کف بزن

 اسلام دروغین میگوید : تو نانت را بیاور به ما بده و ما قسمتی از آن را جلوی تو می اندازیم وووو حرف بزن اما آن حرفی که ما میگوییم

اسلام حقیقی میگوید: نانت را خودت بخور حرفت را هم خودت بزن و فقط من برای اینم که تو به این حق برسی

"دکتر شریعتی

azad بازدید : 15 سه شنبه 07 خرداد 1392 نظرات (0)

مرد جوانی از سقراط رمز موفقیت را پرسید که چیست. 
سقراط به مرد جوان گفت که صبح روز بعد به نزدیکی رودخانه بیاید. 
هر دو حاضر شدند. 
سقراط از مرد جوان خواست که همراه او وارد رودخانه شود. 
وقتی وارد رودخانه شدند و آب به زیر گردنشان رسید سقراط با زیر آب بردن سر مرد جوان، او را شگفت زده کرد. 

مرد تلاش می کرد تا خود را رها کند اما سقراط قوی تر بود و او را تا زمانی که رنگ صورتش کبود شد محکم نگاه داشت. 
سقراط سر مرد جوان را از آب خارج کرد و اولین کاری که مرد جوان انجام داد کشیدن یک نفس عمیق بود. 

azad بازدید : 26 سه شنبه 07 خرداد 1392 نظرات (0)

جوون: ببخشين آقا ، مي تونم بپرسم ساعت چنده؟
پيرمرد:معلومه كه نه!
جوون: ولي چرا؟! مثلا اگه ساعت رو به من بگي چي از دست ميدي؟!
پيرمرد: ممكنه ضرر كنم اگه ساعت رو به تو بگم!
جوون: ميشه بگي چطور همچين چيزي ممكنه؟!
پيرمرد: ببين… اگه من ساعت رو به تو بگم ، ممكنه تو تشكر كني و فردا هم بخواي دوباره ساعت رو از من بپرسي!
جوون: كاملا امكانش هست!
پيرمرد: ممكنه ما دو سه بار ديگه هم همديگه رو ملاقات كنيم و تو اسم و آدرس من رو بپرسي!
جوون: كاملا امكان داره!

azad بازدید : 11 سه شنبه 07 خرداد 1392 نظرات (0)

شرلوک هلمز، کارآگاه معروف، و معاونش واتسون رفته بودند صحرانوردی و شب هم چادری زدند و زیر آن خوابیدند. نیمه های شب هلمز بیدار شد و آسمان را نگریست. بعد واتسون را بیدار کرد و گفت: "نگاهی به بالا بینداز و به من بگو چه می بینی؟...

azad بازدید : 13 سه شنبه 07 خرداد 1392 نظرات (0)

اهل كاشانم 
روزگارم بد نيست.
تكه ناني دارم ، خرده هوشي، سر سوزن ذوقي.
مادري دارم ، بهتر از برگ درخت.
دوستاني ، بهتر از آب روان.

و خدايي كه در اين نزديكي است:
لاي اين شب بوها، پاي آن كاج بلند.
روي آگاهي آب، روي قانون گياه.

 

 خسرو شکيبايي

اینم شعر صدای پای سهراب که آدم رو تازه میکنه !

اونم با صدای استاد شکیبایی

روح هر دوشون شاد .

برای دیدن متن کامل شعر و دانلود صدا به ادامه مطلب بروید

azad بازدید : 27 سه شنبه 07 خرداد 1392 نظرات (0)

من اینجا بس دلم تنگ است !

و هر سازی که می بینم بد آهنگ است

بیا ره توشه برداریم قدم در راه بی‌برگشت بگذاریم

ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است ؟

بسان رَهنوردانی که در افسانه‌ها گویند

گرفته کولبارِ زاد ره بر دوش فشرده چوبدست خیزران در مشت

گهی پر گوی و گه خاموش

در آن مهگون فضای خلوت افسانگیشان راه می پویند

ما هم راه خود را می کنیم آغاز

azad بازدید : 26 سه شنبه 07 خرداد 1392 نظرات (0)

1- آدم باید اول به فکر تغییر خودش باشه بعد بخواد محیط رو تغیر بده !

2- چقد بدم میاد از آدمایی که خودشون یه عیبی دارن بعدش دیگران رو بخاطر همون عیب سرزنش میکنن!:|

3- موندم چرا آدما به دونسته هاشون عمل نمیکنن!

4- به معنای واقعی نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل !

5- تو این دنیا باس گرگ بود سادگی حماقته !

6- بزرگ ترین اشتبامون اینه دنبال یه ناجی هستیم نجاتمون بده و خودمون دست بکار نمیشم!  ادیسون

7- معاشرت دانایی رو زیاد میکنه اما تنهایی مکتبه نبوغه!

azad بازدید : 10 سه شنبه 07 خرداد 1392 نظرات (0)

 ۱- حس رنگ زرد چراغ راهنمایی رانندگی رو دارم که کسی بهش توجه نداره!

2- هر ستاره شبیست که از تو دورم ! آسمان چه پر ستاره است.

3-دوس دارم یه دل سیر گریه کنم بحال خودم .

4- دلتنگم مث ماددری که بچش سربازیه.

5-شدم مث معادله چند مجهولی هیچکی منو  نمیفهمه!

6- تا  حالا شده فک کنین موجود بیخودی هستین ؟الان اونجوریم

azad بازدید : 37 سه شنبه 07 خرداد 1392 نظرات (0)

1- زندگی مث فاحشه ای میمونه که بت انداخته باشن!

2-چه بسا بعضی نبودنا به بودنی می ارزه!

3-کسی که یه چیزو انکار میکنه ، انکارشو هم انکار میکنه .

4-فقط نبودن نیس که درد داره ، بودن و مال تو نبودن دردش بیشتره .

5-نمیدونم چه سریه اون چیزایی رو که دوس داریم  نداریم و  اون چیزایی رو که داریم دوس نداریم!

تعداد صفحات : 4

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 38
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 34
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 37
  • باردید دیروز : 4
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 66
  • بازدید ماه : 58
  • بازدید سال : 628
  • بازدید کلی : 6,053
  • کدهای اختصاصی
    شعر روز

    کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد

    یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد

    از لعل تو گر یابم انگشتری زنهار

    صد ملک سلیمانم در زیر رنگین باشد